محمدصدرامحمدصدرا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

بزرگ مرد کوچک

سفر به کرمان

1395/5/1 16:36
نویسنده : مامان زهره
416 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم قند عسلم:

 چند وقت پیش فکر میکردم پروژه از پوشک گرفتن تموم شده واسه همین این عکسه رو گرفتم که بگذارم توی وبلاگت

اما متاسفانه نیم ساعت بعدش خرابکاری کردی و روز از نو و روزی از نو پوشکت هم از سطل آشغال آوردم بیرونچشمک خلا صه این که پروژه از پوشک گرفتنت واسه سال دوم شد. به امید روزیکه تمام بشه.

در تاریخ 22 تیر ما همراه خانواده ی بابایی به غیر از عمه جون سمیه راهی کرمان شدیم وشما دومین سفر خارج از استانتون و انجام دادید. بیشترین قسمت سفرمون دید و بازدید از همسایه ها و دوستان و آشنایان بابا سعید و خانواده بود. و این عکس که میبینی خانه ی کودکی بابا سعید هست:

و این هم دستخط زیبای آقاجون علامه ی مهربون که پلاک خونه رو نوشتند و هنوز دست نخورده باقی مونده بود:

و این هم شما و بابایی که از بس اذیت کردی بابایی بغلت کرد و باهم در زدید:

با اینکه توی این سفر پارک نرفتیم اما شما از فرصت استفاده کردی و دوستای زیادی توی دوست ها و همسایه ها و اقوام بابا سعید پیدا کردی . مثلا با نوه های یکی از همسایه های مهربون و قدیمی بابایی کلی بازی کردی و کلی بهت خوش گذشت :

یکی از جاهای خوبی که خیلی بهمون خوش گذشت هم پیست اسب سواری بود که عمو هادی پسر عموی بابایی ما رو اونجا برد و کلی اسب دیدیم و سوار شدیم. اما شما هر کاریت کردیم حاضر نشدی سوار بشی:

سفر کرمان شهر بابا سعید هم تمام شد. به امید سفر و شادی و سلامتی ...........

پسندها (3)

نظرات (2)

عمه فروغ
2 مرداد 95 13:38
ان شالله که ان پروژه از پوشک گرفتن هم به زودی و با موفقیت تموم میشه. همیشه به شادی و گردش محمدصدرا جون
مه سو
5 شهریور 95 12:19
اوخی....هیچی مثه سفر به کودکی ها خوب نیست...و چه بامزه که کودکی های پدر و فرزندانش یکم گره بخوره...